loading...
نوشته
آخرین ارسال های انجمن
مهدی بازدید : 23 پنجشنبه 29 خرداد 1393 نظرات (0)

روزى حضرت عیسى (ع) از صحرایى مى‏گذشت. در راه به عبادت‏گاهى رسید كه عابدى در آن‏جا زندگى مى‏كرد. حضرت با او مشغول سخن گفتن شد. در این هنگام جوانى كه به كارهاى زشت و ناروا مشهور بود از آن‏جا گذشت. 

وقتى چشمش به حضرت عیسى (ع) و مرد عابد افتاد، پایش سست شد و از رفتن باز ماند و همان‏جا ایستاد و گفت: خدایا من از كردار زشت خویش شرمنده‏ام. اكنون اگر پیامبرت مرا ببیند و سرزنش كند، چه كنم؟ خدایا! عذرم را بپذیر و آبرویم را مبر. مرد عابد تا آن جوان را دید سر به آسمان بلند كرد و گفت: 



خدایا! مرا در قیامت با این جوان گناه‏كار محشور مكن. 

در این هنگام خداى برترین به پیامبرش وحى فرمود كه به این عابد بگو: 

ما دعایت را مستجاب كردیم و تو را با این جوان محشور نمى‏كنیم، چرا كه او به دلیل توبه و پشیمانى، اهل بهشت است و تو به دلیل غرور و خودبینى، اهل دوزخ.

منبعhttp://positiveenergy.mihanblog.com/

برچسب ها نوشته ,
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    وبلاگ در چه سطحی است
    آمار سایت
  • کل مطالب : 102
  • کل نظرات : 11
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 5
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 25
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 79
  • بازدید ماه : 232
  • بازدید سال : 875
  • بازدید کلی : 6,622
  • کدهای اختصاصی
    

    مقتدر مظلوم :: نوای وبلاگ

    برای دریافت کد نوا کلیک کنید

    www.doostqurani.ir/

    دوست قرآنی" href="http://doostqurani.ir/">دوست قرآنی